جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Go Down

American: ˈɡoʊˈdaʊn British: ɡəʊdaʊn

معنی‌ها و نمونه‌جمله

غروب کردن

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

افتادن، سقوط کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پایین رفتن، کاهش یافتن، نزول کردن

غرق شدن

پذیرفته شدن

ثبت شدن

His name will go down in history.

نامش در تاریخ ثبت خواهد شد.

دانشگاه را ترک کردن

شکست خوردن

اتفاق افتادن

پایین افتادن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد go down

phrasal verb lose, fall

Synonyms:

fall drop sink decline decrease reduce slump submit succumb collapse fold founder crumple descend sag pitch plunge tumble topple droop lessen set go under cave in make less keel submerge submerse suffer defeat be defeated be beaten

Antonyms:

increase gain go up

phrasal verb descend; to move from a higher place to a lower one

phrasal verb disappear below the horizon; to set

phrasal verb decrease; to change from a greater value to a lesser one

phrasal verb be received or accepted

phrasal verb be recorded or remembered (as)

phrasal verb take place, happen

phrasal verb perform oral sex

phrasal verb stop functioning, to go offline

ارجاع به لغت go down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «go down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go down

لغات نزدیک go down

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!