با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Go Down

    American: ˈɡoʊˈdaʊn British: ɡəʊdaʊn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    • phrasal verb A2
      غروب کردن
    • phrasal verb
      افتادن، سقوط کردن
    • phrasal verb
      پایین رفتن، کاهش یافتن، نزول کردن
    • phrasal verb
      غرق شدن
    • phrasal verb
      پذیرفته شدن
    • phrasal verb
      ثبت شدن
      • - His name will go down in history.
      • - نامش در تاریخ ثبت خواهد شد.
    • phrasal verb
      دانشگاه را ترک کردن
    • phrasal verb
      شکست خوردن
    • phrasal verb
      اتفاق افتادن
    • phrasal verb
      پایین افتادن
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد go down

    1. phrasal verb lose, fall
      Synonyms: be beaten, be defeated, cave in, collapse, crumple, decline, decrease, descend, droop, drop, fold, founder, go under, keel, lessen, make less, pitch, plunge, reduce, sag, set, sink, slump, submerge, submerse, submit, succumb, suffer defeat, topple, tumble
      Antonyms: gain, go up, increase
    2. phrasal verb Descend; to move from a higher place to a lower one
    3. phrasal verb Disappear below the horizon; to set
    4. phrasal verb Decrease; to change from a greater value to a lesser one
    5. phrasal verb Be received or accepted
    6. phrasal verb Be recorded or remembered (as)
    7. phrasal verb Take place, happen
    8. phrasal verb perform oral sex
    9. phrasal verb Stop functioning, to go offline

    ارجاع به لغت go down

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «go down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/go down

    لغات نزدیک go down

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری